معنی کنایه از پرخوری کردن

لغت نامه دهخدا

پرخوری

پرخوری. [پ ُ خوَرْ / خُرْ ری] (حامص مرکب) رجوع به پرخوارگی شود.


کنایه

کنایه. [ک ِ ی َ / ی ِ] (از ع، اِ) کنایه. کنایت. رجوع به کنایت و ماده ٔ قبل و ترکیبهای این کلمه شود.

حل جدول

کنایه از پرخوری کردن

تا خرخره خوردن


پرخوری

رسی


کنایه از محکم کردن

چهارمیخه کردن


کنایه از اخم کردن

ابرو ترش کردن

فرهنگ عمید

پرخوری

بسیار خوردن،

معادل ابجد

کنایه از پرخوری کردن

1386

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری